شاید شما هم با دیدن عنوان این مطلب بگویید یک حرف زدن ساده که دیگر این حرف ها را ندارد اما اگر بدانید که در خیلی از کشورها برای آموختن همین 10 اصل گفت و گو انجمن دارند و کارگاه می گذارند و آن را با فرمت های مختلف، به کوچک و بزرگ یاد می دهند چه؟
اگر بدانید پشت این مهارت ها، ایده های بزرگ فلسفی است که می شود با آن ساعت ها پز روشنفکری داد چه؟ اگر بدانید خیلی از موفقیت های ریز و درشت تحصیلی و کاری و خانوادگی تان به همین مهارت داشتن در گفت و گو بستگی دارد چه؟ اگر پشت بسیاری از دلخوری هایتان از دیگران رعایت نکردن یک یا چند تا از این 10 مهارت باشد چه؟
ادامه مطلب ...احساسات شما متاثر از افکار شماست. خود انسانها موجب ناراحتی خودشان می شوند، آن هم به واسطه ی اعتقادات غیرعاقلانه ای که در رویدادها یا تجارب فعال کننده زندگی شان دارند .
فکر کردن
ما می توانیم با تربیت کردن و نظم بخشیدن افکار خود، زندگی را مملو از کامروایی، خلاقیت و از لحاظ هیجانی رضایت بخش کنیم. احساس خوب از طریق تفکر صحیح ایجاد می شود .
انسان ها با سازمان دهی و نظم بخشیدن به افکار خود ، می توانند کامروا و خلاق باشند ، می توانند زندگی هیجانی رضایت بخشی را پشت سر بگذارند، یا زندگی را سرد، ماشینی و واقعا ناخوشایند جلوه دهند.
شاید این طور باشد. اما دلیل این که چنین برداشت ناخوشایندی از این حرفها دارید این است که والدین، معلمان و درمانگرها، واقعیات را طوری برای شما جلوه داده اند که باور کرده اید فقط از طریق تجارب بسیار هیجانی می توان زندگی خوب داشت و حداکثر بهره را از زندگی برد.
ادامه مطلب ...
درست همانطور که چیزیهای مورد علاقه و یا چیزهایی که از آنها متنفریم، اغلب اوقات ذهنمان را به تسخیر خود در میآورند، ما نیز دقیقاً همان چیزها را به سمت خود جذب میکنیم. آیا تا به حال برایتان پیش آمده که برای اولین بار بهترین لباستان را بپوشید و همان موقع هم بلایی سرش بیاورید؟ درست همان وقتی که با خود فکر میکردید «میخواهم این لباس زیبا حتی یک لک رویش نیفتد و کثیف نشود» اما ناگهان خودنویس داخل جیب لباستان یک لکه بزرگ آبی رنگ روی جیبش نقاشی میکند.
خانم الف در طول هفت سال، پنج بار تصادف کرده بود. او سرانجام متوجه شد که بقدری از اینکه تصادف کند وحشت داشته و آنچنان افکارش را روی این ترس متمرکز کرده که در نهایت چیزی را که نمیخواسته، به سمت خود کشیده است. حتی اگر به ذهن خود بگوییم: «من نمیخواهم فلان اتفاق بیفتد». دقیقاً به سمت آن کشیده خواهیم شد. چون ذهن قادر نیست از چیزی بگریزد، بلکه فقط میتواند به سمت آن جذب میشود.
ادامه مطلب ...به سختی “نه” می گویید؟ شما هم مانند بسیاری از مردم، همیشه می کوشید تا نسبت به دیگران و به هزینه ی خودتان خوب باشید؟
خیلی ها هستند زمانیکه درخواست کمکی از آنها می شود، می خواهند همراهی کنند حتی اگر کارهای مهمتری برای انجام دادن داشته باشند.
چرا “نه” گفتن برایمان سخت است؟
برای اینکه “نه” گفتن را بیاموزیم بایستی در ابتدا متوجه شویم که چه چیزی ما را در برابر آن مقاوم می کند. در زیر دلایل معمولی که باعث سخت شدن “نه” گفتن برای ما می شود را خواهید دید.
۱- می خواهید کمک کنید. شما یک جورهایی قلب مهربانی دارید. نمی خواهید که طرف را اصطلاحا “دک کنید” بلکه می خواهید تا آنجایی که امکان دارد کمک کنید حتی اگر آن کار باعث هدر رفتن وقت تان شود.
هر روز صبح دوش بگیرید
هیچ بهانه ای قابل قبول نیست، هر زمان که از خواب بلند می شوید، پیش از اینکه برای بیرون رفتن آماده شوید، و یا پس از ورزش کردن می بایست حتما دوش بگیرید. کار آسانی است: آب، صابون، حوله.
به صورت خود نگاهی بیندازید
حتما لازم نیست که ریش های خود را بتراشید فقط باید مطمئن شوید که صورت شما کاملا تمیز است و موهای زائد در آن به چشم نمی خورد. یک نگاه به داخل آینه بیندازید تا موهای زائد بینی شما بیش از اندازه رشد نکرده باشند، قی چشم ها را نیز پاک کنید و ریش هایتان را مرتب کنید. انجام دادن تمام این کارها بیش از چند ثانیه طول نمی کشد اما ارزشش را دارد.
کمرویی مشکل پیچیدهای است که برای غلبه برآن باید از روشهای مختلف استفاده کرد. توصیهها و تمریناتی که ارائه میشود، تنها زمانی میتوانند ارزشمند باشند که تصمیم خود را نسبت به تغییر روش زندگی خود اتخاذ کرده باشید و در کنار آن به این اعتقاد داشته باشید که امکان تغییر وجود دارد. درواقع تا زمانی که اعتقادی به تغییرپذیری نداشته باشیم، تصور تغییر یافتن محال است. عنصر لازم دیگر شجاعت در عملکرد است. این یعنی از تغییر نترسیدن و به پیشواز تغییرات رفتن در جهت بهبود روش زندگی و داشتن زندگی بدون کمرویی.
ادامه مطلب ...عزت نفس جزو نیازهای اساسی بشر و از قویترین نیازهای روحی بشر است و از معیارهای سلامت روانی محسوب می شود؛ زیرا کسی که عزت نفس پایینی دارد، به همان نسبت اعتماد به نفس لازم را برای رسیدن به اهداف خود ندارد و همواره ناامید و پریشان خاطر است.
انسان موجودی نیازمند است و نیازهایش نقش مهمی در زندگی او ایفا می کند. هر چند نوع نیازها و شدت و ضعف آنها در افراد مختلف، متفاوت است. اما به طور قطع، بعضی از نیازهای بشری در همه افراد مشترک بوده و برای حفظ حیات انسان ضروری است.
«مازلو» فیزیولوژیست مشهور، در تئوری معروف خود، مهمترین نیازهای بشری را به پنج دسته طبقه بندی نموده است که عبارتند از:
۱) نیازهای فیزیولوژیک از قبیل: آب، هوا، غذا و...
۲) نیاز به ایمنی و امنیت
۳) نیاز به عشق و تعلق
۴) نیاز به عزت نفس و اعتماد به نفس
۵) نیاز به خودشکوفایی و تحقق استعدادهای فردی
مازلو معتقد است این پنج گروه نیازها جزو نیازهای اساسی بشر است که ارضای آن دارای اهمیت و تعیین کننده سطح سلامت است و یا برعکس نشان دهنده درجه بیماری است یعنی اگر فرد بتواند به تمامی این نیازها پاسخ مثبت دهد از سلامت روحی و جسمی برخوردار می باشد و اگر یکی از این نیازهای اساسی ارضا نشود فرد در آن زمینه ناسالم یا بیمار تلقی می شود.
همان طور که «مازلو» مطرح کرده است، عزت نفس جزو نیازهای اساسی بشر و از قویترین نیازهای روحی بشر است و از معیارهای سلامت روانی محسوب می شود؛ زیرا کسی که عزت نفس پایینی دارد، به همان نسبت اعتماد به نفس لازم را برای رسیدن به اهداف خود ندارد و همواره ناامید و پریشان خاطر است.
اعتماد به نفس ناشی از عزت نفس است. فردی با عزت نفس بالا به خود اعتماد داشته و برخوردی مناسب نسبت به خود و دیگران دارد و احساس کفایت و بزرگی می کند و در اجتماع اغلب مورد تایید است. برعکس، کسی که از عزت نفس پایینی برخوردار است اغلب احساس می کند از جانب دیگران طرد شده است، بنابراین منزوی می شود و از ارتباط با دیگران دوری می کند و یا در ناامیدی تلاش می کند تا به خود و دیگران بقبولاند که فرد لایقی است. این گونه افراد معمولا احساس بی لیاقتی و ضعف می کنند و اغلب افسرده و مضطرب هستند. مسلما فردی که مضطرب و افسرده است نمی تواند فعالیت لازم را انجام دهد و به اهداف موردنظر خود نمی رسد و این خود موجب سرخوردگی و افسردگی بیشتر او می شود و در اصل گرفتار یک دام «بی اعتماد به خود» می شود. زیرا درجه اعتماد به نفس، ارتباط مستقیمی با میزان عزت نفس دارد.
گاهی ما فکر می کنیم برای اینکه بتوانیم آدمی باارزش، موفق و مورد تایید دیگران باشیم باید شرایط خاصی داشته باشیم. مثلا پول زیاد یا خانه بزرگی داشته باشیم یا دارای تحصیلات عالیه و موقعیت اجتماعی خیلی خوبی باشیم. در واقع ما برای باارزش بودن مان شرط و شروط می گذاریم و بنابراین تصور می کنیم باید بهتر از اینکه هستیم، شویم و جرأت نمی کنیم خودمان باشیم اما برای رسیدن به تمام این آرزوها شرط اول این است که خود واقعی مان را بشناسیم و تصویر ذهنی غیرواقعی مان را اصلاح کنیم. این تصویر تغییر نمی کند، مگر با تمرین و تلاش و رسیدن به خودآگاهی و خودشناسی.
▪ قدم اول: آگاهی از خود در خود شناسی، هدف این است که فرد، خود واقعی اش را بشناسد و اولین قدم برای شناخت خود این است که درباره خودش فکر نکند. بله، درست است. تعجب نکنید. شاید بگویید همیشه در مباحث روان شناسی از قدرت تفکر و تاثیر آن در زندگی گفته ایم. درست اما این بار راه حل قضیه این است که برای چند لحظه هم که شده، فکر نکنید. هر فردی یک کلیشه و تصویر ذهنی از خودش دارد که بر اثر تفکر، قضاوت ها و پیش داوری های فردی ایجاد شده است. انسان خودش را دوست دارد و یک تصویر دوست داشتنی از خودش دارد. گاهی این دوست داشتن و علاقه به خود موجب می شود تصویری بهتر از آنچه واقعا هست از خودش داشته باشد. حتی گاهی پیش می آید که رفتارهای نادرست خودش را هم توجیه می کند. برای شناخت بیشتر خود و رسیدن به خودآگاهی کافی است بدون اینکه داوری و قضاوت کنید فقط خودتان را مشاهده کنید. برای خودشناسی و خودآگاهی و رسیدن به ادراک واقع بینانه، مشاهده محض بدون داوری و تفسیر لازم است. در پایان هر روز زمانی را به این کار اختصاص دهید و مشاهده کنید و ببینید از صبح تا شب چه کرده اید. فراموش نکنید روش و ابزار مشاهده و ادراک، دیدن، شنیدن، بوییدن و لمس کردن است، نه فکرکردن. شاید باور نکنید اما اگر فقط یک هفته به خودتان نگاه کنید و رفتار و گفتارتان را ببینید و بشنوید، بدون اینکه فکر کرده، قضاوت یا پیشداوری کنید چیزهایی درباره خودتان کشف می کنید که تا به حال از آن آگاه نبوده اید.
ادامه مطلب ...بعضی مواقع، وقتی می خوام کاری رو انجام بدم، ترس برم می داره که نکنه کاری رو اشتباه انجام بدم ...
بعضی وقت ها از این که مسیولیتی رو قبول کنم، شونه خالی می کنم، انگیزه انجام دادن خیلی از کارها رو ندارم، دایم فکر می کنم که توانایی و مهارت کافی برای انجام دادن کاری رو ندارم، برای همین همیشه خدا در حال منفی بافی هستم.
بعضی از ما جوونا اعتماد به نفس بالایی داریم و بعضی هامون اصلا اعتماد به نفس نداریم. خودمون هم می دونیم که اعتماد به نفس باعث اطمینان و آرامش می شه و برای داشتن یه زندگی بهتر و شاد اعتماد به نفس حرف اول رو می زنه. اصلا می دونید که اعتماد به نفس چیه؟ به میزان علاقه، اطمینان و غروری که ما نسبت به خودمون داریم، اعتماد به نفس می گن. بعضی از جوونا اعتماد به نفس ندارند، یعنی جوونایی که از لحاظ ظاهری اعتماد به نفس ندارند، زندگی کردن در جامعه هم براشون خیلی سخته! جوری که ترجیح می دن توی مهمونی ها و جلسه های کاری یه گوشه تنها بشینند.نداشتن اعتماد به نفس باعث نداشتن انگیزه و علاقه در جوونا برای پیشرفت در زندگی و نرسیدن به هدفشون می شه. جوونی که اعتماد به نفس نداره، ممکنه از انجام دادن کارهای مهم خودداری کنه و بی هدف بشه فقط به این دلیل که تصور می کنه، توانایی انجام دادن کاری رو نداره.
ادامه مطلب ...