آموزش حرفه ای فروش و بازاریابی |  تکنیک های فروش

آموزش حرفه ای فروش و بازاریابی | تکنیک های فروش

آموزش حرفه ای فروش و بازاریابی | تکنیک های فروش
آموزش حرفه ای فروش و بازاریابی |  تکنیک های فروش

آموزش حرفه ای فروش و بازاریابی | تکنیک های فروش

آموزش حرفه ای فروش و بازاریابی | تکنیک های فروش

روانشناسی تربیتی

روانشناسی از دو کلیمهء یونانی Psyche و Logos یعنی روح و سحنرانی ترکیب یافته که سایکالوژی ( Psychology ) بمعنای مطالعهء روح میباشد . البته از حدود یک قرن قبل بحیث علم شناخته شده که شخصیت ، رفتار و تغیرات باطنی انسان را مورد مطالعه و ارزیابی قرار میدهد . علمای متقد م نیز در بارهء روح ( نفس ) مطالعات زیادی نموده اند . انسانهای گذشته بدین باور بودند که در درون انسان آدمی دیگری وجود دارد که رفتار و کردار او را نظارت و کنترول میکند . افلاطون نیز معتقد به همین عقیده بود وتلاش میورزید تا بداند که نفس آدمی چگونه رفتار را تحت کنترل قرار میدهد . ارسطو باب نوی را درین زمینه گشود و گفت این روح " نفس " کنش های جریانات بدنیست ، باید برای مطالعهء رفتار و تجربهء آدمی کنشهای بدنی او را بررسی کرد .

  تا مدت مدیدی فهم مردم از روانشناسی در حدودی بود که افلاطون و ارسطو ارایه داشته بودند . تا آنکه دکارت ( ۱۵۹۶ - ۱۶۵۰ ) نظریات جدیدی را پیشنهاد نمود . موصوف میگفت : " بدن انسان همچون ماشین پیچیدهء است که بواسطهء نور ، صوت و دیگر محرکها تحریک میشود . برای توضیح این ماشین ضرورت بکمک موجود نامرءی درونی نیست " . با آنکه این نظریه دور از واقعیت است ، اینکه آدمی درونی را مورد تردید قرار داده عمل ها ( action ) را مرتبت به محرکها میداند ، گام تازه و سودمندی در جهت پیشرفت علم روانشناسی میباشد . تا حدود ۴۰۰ سال قبل فلاسفه این علم را مربوط بمطالعهء ( نفس ) میدانستند و به فلسفهء " تعقلی " و " استدلالی " معتقد بودند . اما درین اواخر علمای زیادی از قبیل بی .اف . اسکینر ، ژان پیاره ، ویلیام جیمز ،اریک اریکسون ، پاولوف ، لویس ترمن ، بینه ، هرمن ابینکهوس ، وکسلر ، مود میرل ، سیمون ، زیگموند فروید و امثال آنها روانشناسی را پایهء علمی بخشیده با تجارب دقیق علمی در تقویه و رشد آن بذل مساعی نمودند و امروز این بخش بمثابهء علم " رفتار " شناخته شده است ، چون متکی به شواهد عینیست ، با علوم طبیعی مربوط میشود . از جانبی " رفتار " از اطرافیان و اجتماع متاءثر است ، جزء علوم اجتماعی بوده میتواند .

        اجداد اولیهء ما زمانیکه مواردی را خواب میدیدند و یا در هنگام احساس خطر هیجانی میشدند و دلهره و ترس مستولی میگشت ، و یا زمانیکه سرغیرت میآمدند و یا به خشم میشدند ، فکر میکردند که در درون انسان آدمی دیگری وجود دارد که چنین تحرکات و انگیزه ها را بوجود میآورد ، این آدمی دیگر بجز هنگام خواب و یا مرگ در قالب انسان زندانیست . چنین سوالات انسان متفکر را به آن واداشت تا درین زمینه دست به تجارب و پژوهش بزند که این کنجکاوی و تجسس در " نفس آدمی " ، بدواً فلسفهء تعقلی و بعداً علم روانشناسی را ایجاد کرد . البته که انسانها در مورد محیط و پیرامون خود سوالات و جواباتی داشتند که این روند موجب پیدایش علوم طبیعی از قبیل نجوم ، فزیک ، کیمیا و بیولوژی شد .

       روانشناسی هم علم قدیم است و هم علم جدید . به این معنی که از قیم الایام رفتار و کردار اشخاص خاصتاً مسائلی مانند حافظه ، یادگیری ، انگیزه ، خواب دیدن ، خوب بودن ، بد بودن و امثال آن مورد توجه بوده دانشمندان زیادی مانند ارسطو ، افلاطون و دیگر علمای یونان باستان درین زمینه تحقیقاتی نموده و نظریاتی ارایه داشتند . البته این نظریات مبتنی بر تفکر فلسفی بوده ، از شیوهء تجربه و عمل گسترده استفاده بعمل نمی آمد . تنها از راه گمانه زنی و تخمین ، آوردن شهود و تعمیم آن ، و تجارب اندک اقامهء نظر مینمودند . تا آنکه در اثر انکشاف علم  خاصتاً علوم طبیعی و زیست شناسی ،  با بکار بستن آلات و ابزار پیشرفته ، روانشناسی را جنبهء علمی بخشیدند . درین وقت بود که علما از مطالعات ذهنی و آفاقی به تحقیقات تجربی و سیستماتیک پرداخته برای حل سوالات جواب های منطقی و علمی را دریافت کردند . این نو آوری در علم روانشناسی برای نخستین بار از جانب و یلهلم وونت (Willhelm Wundt ) ( ۱۸۳۲ – ۱۹۲۰ ) در سال ۱۸۷۹ بنیانگزاری شد . او اولین آزمایشگاه روانشناسی را تاسیس کرد  و به آزمایشات عملی پرداخت . که ازین به بعد روانشناسی منحیث علم مستقل قد علم نموده شیوه ها و مکاتب متعددی را ارایه داشته به جنبه های مختلف روانشناسی پرداخت و از جمله روانشناسی تربیتی است که هر آموزگار و پیداگوک به آن علاقمند بوده در سیستم آموزش و پرورش از آن استفاده میگردد .

 

       روانشناسان از طرق مختلف و متعددی به روانکاوی میپردازند و جنبه های معینی را مورد ارزیابی قرار میدهند . از همینجاست که مکاتب مختلف روانشناسی ایجاد گردیده است که عمده ترین آنها عبارتند از :

-          مکتب رفتار گرایی

-          مکتب معرفت گرایی

-          مکتب روانکاوی

-          مکتب زیست شناسی

-          مکتب انسان گرایی

البته این مکاتب شیوه های معینی را برای تحقیق و ریسرچ بکار میبرند که مطابق به آن شیوه و روش نامگذاری شده اند :

-          شیوهء مشاهد

-          شیوهء تجربه

-          شیوهء روانکاوی

-          شیوهء بالینی

و تعداد دیگری از روشها که جنبه های مختلف روانشناسی را تحت بررسی و پژوهش قرار میدهند .

       علمای روانشناسی در زمینه های مختلف عوامل و چگونگی " رفتار " موجود زنده خاصتاً انسان تجارب زیادی نموده  به تحقیق و جستجو پرداختند . وراثت ، محیط ، هوش ، ذکاوت ، حافظه ، فراموشی ، یادگیری ، انگیزه ، رغبت ، تفاوتهای فردی ، شخصیت ، حساسیت و امثال آنرا در بوتهء آزمایش قرار داده به سوالات پاسخ و نتایجی دریافت نمودند . با تحقیقات و پژوهشهای پیگیر خویش بخش دیگری از روانشناسی یعنی روانشناسی تربیتی Educational Pychology را پیریزی نمودند که در پروسهء آموزش و پرورش از اهمیت شایانی برخوردار است . خاصتاً نتایجی که از تحقیقات روی نیروی حافظه صورت گرفت در غنا مندی این بخش از روانشناسی تاثیر اساسی داشت . اولین شخصی که درین زمینه به تحقیق و تجربه پرداخت فیلسوف معروف آلمانی بنام هرمن ابینگهوس بود که در تجارب خویش میخواست بداند ، کدام عوامل موجب حفظ مطالب میشود ؟ علل فراموشی چیست ؟ چه روشهایی برای بخاطر سپردن مطالب بهتر است ؟ که بالآخره بعد از تحقیقات و تلاش فراوان نتایج حاصله را در سال ۱۸۸۸بدست نشر سپرد . باید اذعان کرد حافظه نیرویست که موجب موفقیت و پیشرفت شده انسان را از زندگی سالم  برخوردار ساخته او را به کمال مطلوب میرساند . بگفتهء هرینگ ( Hering ) " آنچه که ما هستیم و یا داریم از برکت حافظه است ." اشخاص بزرگ ازین نعمت استفادهء لازم نمودند که نام شان جاویدان است . قدرت حافظه که مربوط به فعلیت های بیولوژیکی و کیمیاوی مغز است طی سه مرحلهء ذیل تکامل میکند :

۱ ـ رمز گذاری ( Encoding ) ، در ابتدا آنچه را که به حافظه میرسد بعد از تبدیل آن به رمزها ثبت میگردد .

۲ ـ ذخیره سازی ( Storage ) ، در مرحلهء دوم آنچه که تبث شده ، در حافظه ذخیره و حفظ میگردد .

۳ ـ بازیابی ( Retrieval ) ، در مرحلهء اخیر توانایی آن پیدا میشود تا بتوانیم مطالب حفظ شده را بازیابی کرده آنچه را که بخاطر سپرده بودیم بیاد بیاوریم .

هرگاه در یکی و یا همهء موارد بالا مشکلی بوجود آید ، واضح است که عملیهء حافظه به انجام نرسیده اختلال بوجود میآید ، در نتیجه شخص مورد نظر یاد فراموش ، کم هوش ، غبی و یا بیهوش میباشد .

        پایه های تحقیق روانشناسی از کودک آغاز میگردد . چون کودکان در حال رشد بوده ، تغیر در آنها خوبتر محسوس است . اگر در بررسی مسایل تربیتی مخصوصاً روانشناسی تربیتی ، کودکان تحت آزمایش قرار گیرند نتایج حاصله قرین به حقیقت است . برای راهیابی به مسایل روانی ، دریافت اصول و قواعد روانشناسی ، متود ها و پرنسیپ های آن ، باید از همان آغاز حیات نوزاد شروع کرد . تاثیرات محیط داخلی و وراثت را به ارزیابی گرفت و بعداً به محیط خارج ( بیرون از رحم مادر ) پرداخت . عوامل گوناگون از قبیل محیط خانواده ، اجتماع ، وراثت ، حافظه ، غرایز ، احساسات ، شادی ها ، غم ها ، علایق ، نفرت ، هیجانات ، انگیزه و سایر عوامل را به بررسی گرفت و تاثیرا آنرا بر کودک مورد مطالعه قرار داد ، تا شود که ازینطریق به بررسی مسایل روانی و تربیتی اطفال ، نوجوانا ن ، جوانان و اشخاص بالغ پرداخت .

        بر هر مربی لازم است که از روانشناسی کودک معلوامت داشته باشد تا طبق متود های آن عمل نموده کسب موفقیت نماید . روانشناسان کودک را از طرق مختلف مورد مطالعه قرار میدهند که معمولتر از همه دو راه را پیشنهاد مینمایند . یکی روانشناسی کودک و دیگری روانشناسی رشد کودک . در حقیقت دو نوع تیوری مد نظر است : تیوری توصیفی و تیوری هنجاری .

۱ - تیوری توصیفی آنچه را که کودک " است " و وجود دارد مورد مطالعه قرار میدهد . مطابق به این تیوری ، روانشناسی کودک به مسایلی میپردازد که کودکان چگونه فکر میکنند ؟ چه نوع احساسی دارند ؟ چه اعمالی را انجام میدهند ؟ که درینصورت روانشناس ناگزیر است تعداد زیادی از کودکان را مورد آزمایش قرار دهد و دریابد که در هر دورهء مشخص زندگی چه نوع احساسی دارند ، چه اندیشه ای داشته و توانایی اجرای چه نوع اعمالی را میداشته باشند . یعنی این بخش روانشناسی کودک بیشتر به توصیف میپردازد و کودک را ازین زاویه مورد پژوهش قرار میدهد .

۲ ـ اما تیوری هنجاری آنچه را که کودک باید " باشد " و شود به بررسی میگیرد . مطابق به این تیوری ، روانشناسی رشد کودک اینرا توضیح میدهد که کودک باید چگونه باشد ، چه شخصیتی در او ایجاد شود و چگونه میتوانیم او را مطابق به ارزشهای جامعه عیار سازیم . این تیوری میخواهد بیان دارد که اینهمه احساس ، اندیشه ، علایق و کردار روی چه عوامل و انگیزه ها بوجود میآیند و کدام فکتورها در ایجاد آنها ذیدخل است ، برای تربیهء طفل منحیث فرد مطلوب جامعه ، چه راه هایی را باید جستجو کرد . درینصورت روانشناس باید به اصول و قوانین رشد کودکان ، نوجوانان و جوانان آشنایی داشته ، مراحل رشد را بداند ، به عوامل و فکتورهای رشد آگاه باشد .

        روانشناس با توصیف و توضیح رفتار ، کردار ، احساس ، اندیشه ، علایق و انگیزه های کودک به ارزیابی و تشریح میپردازد . فکتورها و عوامل بیرونی و درونی را که کودک در مراحل مختلف رشد تحت تاثیر آن قرار دارد ، مورد غور و مداقه قرار میدهد . درصورت دریافت آنهمه عوامل موءثر ، مربی میتواند که اطفال را سالم تربه نماید . به گفتهء ژان ژاک روسو ( ۱۷۱۲ ـ ۱۷۷۸ ) فیلسوف و مربی بزرگ فرانسوی " همیشه کودک مورد مطالعه قرار داشته باشد نه مواد و برنامه " .

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد