آموزش حرفه ای فروش و بازاریابی |  تکنیک های فروش

آموزش حرفه ای فروش و بازاریابی | تکنیک های فروش

آموزش حرفه ای فروش و بازاریابی | تکنیک های فروش
آموزش حرفه ای فروش و بازاریابی |  تکنیک های فروش

آموزش حرفه ای فروش و بازاریابی | تکنیک های فروش

آموزش حرفه ای فروش و بازاریابی | تکنیک های فروش

مُهرِ مهربانی!

مهربان که باشی، بی‌آن‌که بخواهی بر پیشانی‌ات مهربان بودن آشکار خواهد شد. نگاهت برقی دوست‌داشتنی می‌گیرد و بچه‌های کوچک زودتر از بقیه متوجه روان پاک و پر عشق تو می‌شوند. آنها خیلی ساده از تو نمی‌ترسند و برای تو معصومانه لبخند می‌زنند و دست تکان می‌دهند. حتی وقتی دلت را از کینه‌ها کامل بشویی و مهر و محبت کل هستی را در دل جای دهی، می‌بینی نه تنها بچه‌ها بلکه همه اجزای عالم با تو اُخت می‌شوند و از تو فرار نمی‌کنند. تو از طریق پاکی درون می‌توانی در همان جایی که هستی به مرکز عالم تبدیل شوی و شاهد باشی که کل کاینات گرد دل تو به طواف می‌آیند. تو عزیز عالم می‌شوی چرا که مُهر مهربانی را بی‌آن‌که بدانی بر پیشانی خود چسبانده‌ای. این حقیقتی آشکار است برای آنها که چشم‌های باز دارند.
برعکس وقتی نامهربان و سنگدل باشی، اطرافیان تو به سرعت آن را درک می‌کنند. چشم‌هایت بی‌آن‌که متوجه باشی، برق ناخوشایندی می‌یابد. صدایت حتی از پشت تلفن هم لرزش‌های ناخوش خود را آشکار می‌سازد و انسان‌های نابینا وقتی از کنارت رد می‌شوند بی‌آن‌که بدانی متوجه موج انرژی منفی اطراف وجودت می‌شوند. تو هرگز نمی‌توانی سنگدلی و نامهربانی‌ات را پنهان کنی، حتی اگر ماهرترین هنرپیشه روی زمین باشی.

تو با محتویات دلت بر پیشانی‌ات بی‌آن‌که بدانی پیام‌هایی حک می‌کنی که لحظه‌به‌لحظه از اسرار درونت خبر می‌دهند. احساسات درونی‌ات را نمی‌توانی پنهان کنی. هیچ‌کس نمی‌تواند این کار را انجام دهد. مُهرهای پیشانی همه چیز را لو می‌دهند.
این رمزها را همه بلدند بی‌آن‌که برای گشودن آنها آموزشی دیده باشند. همه همدیگر را واقعا آن‌گونه که هستند می‌بینند. فریب و نیرنگ کارآیی ندارد مگر این‌که خود شخص فریب‌خورده به شما اجازه فریب دادن دهد.
در حقیقت علت این‌که با همه این نشانه‌های آشکار، بعضی اوقات شیادان و دغلبازان موفق می‌شوند انسان‌ها را گول بزنند و خود را لطیف و مهربان و بقیه را بد و زشت جلوه دهند، این است که خود افراد گول‌خورده به آنها اجازه چنین کاری را می‌دهند. شیادان هنرپیشه‌های ماهری نیستند که قادر باشند تشعشع پلیدی وجودشان را مخفی سازند. این خود فریب‌خورده‌هایند که مشکل دارند و از دیدن این نشانه‌های آشکار بر صورت و سیرت افراد مشکل‌دار خود را عاجز می‌سازند.
هیچ‌کس نمی‌تواند آن‌چه را که واقعا هست از چشمان دیگران مخفی سازد. اما این امکان همیشه وجود دارد که خود آدم‌ها، آشکارساز طبیعی درونشان را با توهمات و پندارهای شخصی تار و گنگ سازند و از کار بیندازند. دل هر انسانی شبیه آیینه‌ای پاک و شفاف است که هر چه را در بیرون ببیند بلافاصله در خود آشکار می‌سازد. اما بسیاری از آدم‌ها از سر غفلت و ناهشیاری این آیینه تمیز و پاکیزه را با انواع زنگارها و روکش‌های رنگارنگ می‌پوشانند و مانع رسیدن نور حقیقت به آن می‌شوند.
آدم‌هاخودشان به دست خودشان آیینه وجودشان را دستکاری می‌کنند و هر چه را در آن ظاهر می‌شود به شکلی دیگر و متفاوت برای خود ترجمه می‌کنند. نتیجه این می‌شود که آدم‌های خوب و درستکار، ریاکار می‌شوند و افراد کلک و نادرست شریف و درستکار ترجمه می‌شوند و به این خاطر است که افراد شیاد و فریبکار فرصت مطرح شدن و رشد کردن می‌یابند.
وقتی از همه آنها که گول آدم‌های ناباب و پلید را خوردند سوال می‌شود که چطور در نگاه اول متوجه زشتی باطن و نیت شوم این افراد نشدید و این‌قدر راحت در تله آنها افتادید؟ می‌بینید همه آنها متفق‌القول می‌گویند که آنها هم در همان نگاه اول متوجه وجود چیزی اشتباه شده بودند اما از این احساس و زنگ خطر درونی برداشت دیگری کرده بودند. به زبان ساده، فطرت و آیینه دل آنها کارش را درست انجام داده بود و خطر را قبل از وقوع به طور صحیح آشکار ساخته بود، اما این ذهن و پندار و توهم و خیال خود شخص نگذاشته بود حقیقت درست منعکس شود و آن را طور دیگری نمایش داده بود.
همیشه سوال می‌شود افراد موفق چگونه در همان برخورد اول متوجه ذات و فطرت طرف مقابل خود می‌شوند و نسبت به آدم‌های خوب احساس خوبی پیدا می‌کنند و آدم‌های بد را در همان نگاه اول می‌شناسند و طرد می‌کنند؟!
همیشه این سوال وجود دارد که آیا جمع شدن آدم‌های درست و درستکار در اطراف اشخاص موفق تصادفی است و یا این که آنها همدیگر را بی‌آن‌که خودشان آگاه باشند پیدا کرده و به سمت یکدیگر جذب می‌کنند؟
چگونه است فردی که راستی و درستی را سرلوحه زندگی خود قرار داده در زندگی با آدم‌هایی روبه‌رو می‌شود که مثل خودش راست و درستکارند. مستاجر که باشد صاحب خانه‌هایی نجیب و مهربان پیدا می‌کند و در محل کار و در اتاق خود با همکاران هم‌شأن و هم‌رده خود هم‌اتاق می‌شود؟ آیا این اتفاقات تصادفی است و یا این‌که آنها بی‌آن‌که بخواهند همدیگر را از روی نشانه‌های نادیدنی پیدا می‌کنند؟
حقیقت این است که مُهر مهربانی و درستی به محض پاک شدن باطن بر پیشانی آدم‌ها و در نگاه و صدا و رفتارشان ظاهر می‌شود. برای شناختن این آدم‌ها لازم نیست با آنها سخن بگویید، از روی چهره و آهنگ صدا و حرف‌هایی که می‌زنند و سبک زندگیشان به خوبی می‌توانید زیبایی درونشان را ببینید. فقط کافی است چشم دل باز کنید و بدون قضاوت، مثل بچه‌ها به آدم‌های اطراف خود دقیق شوید. هیچ نیازی به سند و سابقه و کارنامه و شاهد وجود ندارد. کارنامه زندگی هر فردی درست روی پیشانی او نوشته شده است. فقط باید چشم دل باز کرد و آن را دید.
دیگران هم با ما چنین می‌کنند. ما هرگز نمی‌توانیم باطن خود را از نگاه دیگران پنهان کنیم. اگر در زندگی با آدم‌هایی برخورد می‌کنیم که ما را به شکلی دیگر می‌بینند و تفسیر متفاوتی از ما در سر می‌پرورانند شک نکنیم که مشکل از خودشان است. آنها مشغول تماشای تصویری هستند که ذهنشان برای آیینه دلشان ساخته است. آنها نه در دیدن ما بلکه در دیدن همه دنیا مشکل دارند و به همین دلیل نباید نگران برداشت‌ها و قضاوت‌های نادرست دیگران در مورد خودمان باشیم. فقط باید سعی کنیم درست و مهربان عمل کنیم و بدون پیشداوری و قضاوت اولیه دیگران را مشاهده نماییم. این شرط دیدن دنیا به شکل واقعی است.
موفق‌ها این‌گونه عمل می‌کنند و به همین خاطر همیشه بهترین‌ها اطرافشان جمع می‌شوند.
موفقیتی‌ها هم همین‌طور!

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد