حتما برای شما هم پیش آمده که کسی از شما درخواستی کند و شما فقط و فقط به دلیل این که نمی توانید نه بگویید به او پاسخ مثبت بدهید. درست است که شما جوان هستید و توانمند، اما گاهی در « نه گفتن » ناتوان عمل می کنید. خوب تقصیری هم ندارید. نه گفتن هم مثل هر کار دیگر، راه و روش خاص خود را دارد.
« نه » قدرتمندترین و یکی از ضروری ترین کلمات در زبان امروز است که البته پتانسیل تخریبی بالایی هم دارد و برای بسیاری از مردم سخت ترین کلمه است. چرا که ما از نتیجه نه گفتن و از دست دادن ارتباط خود در هراسیم، پس دوست نداریم که نه بگوییم. نه گفتن مبارزه ای است بین علایق شخصی ما و تمایل به ادامه ارتباطاتمان.
آیا ما می توانیم نه بگوییم و هنوز ارتباطاتمان سر جای خود باشد؟
پژوهش ها نشان داده است برای پیشگیری از آسیب های اجتماعی ، ایجاد رفتار قاطعانه از اهمیت خاصی برخوردار است. به نظر می رسد خیلی از افراد قاطعیت را با رفتارهای پرخاشگرانه و تند اشتباه می گیرند، قاطعیت به معنای پرخاشگری، عصبانیت و حمله کردن به طرف مقابل نیست، قاطعیت به معنای ایستادن روی خواسته های خود، نشان دادن مخالفت و عدم موافقت با پدیده ای و ماندن روی نیازهای خود بصورت واضح و مشخص است. چگونه میتوانیم مهارت نه گفتن را در خود افزایش دهیم؟ 1- در ابتدا مشخص کنیم که چه میخواهیم بگوییم؟ «بلی» یا «نه» . اگر مطمئن نیستیم که چه تصمیمی میخواهیم بگیریم، بگوییم: لازم است مدتی فکر کنم و بگوییم که چه وقت به او پاسخ خواهیم داد... |
نورمن کانیز در کتاب ” تشریح یک بیماری ” اشاره می کند که چگونه برای از سر گیری یک زندگی طبیعی و سالم با بیماری فلج مبارزه کرده است وی معتقد است که “ خندیدن زیاد “ داروی اصلی او بوده است . کانیز می گوید : رویکرد جدی او نسبت به زندگی باعث تسریع بیماری اش شده بود و نتیجه گرفته است که از طریق خنده می تواند وضعیت معکوس را بوجود بیاورد . وی آنقدر به تماشای فیلم های کمدی پرداخت که هم علائم بیماری و هم درد آن رفته رفته ناپدید شد و به این ترتیب به اثبات رساند که :
” خنده ، بهترین داروست “.
ادامه مطلب ...آیا تا به حال آرزو کرده اید که بتوانید حرفی را که می خواهید راحت بیان کنید؟ یا بدون ترس از تحقیر شدن احساسات قلبی خود را ابراز نمائید؟ اگر این مشکل همیشگی شماست این مقاله به شما کمک می کند که از پسش برآیید!
انسان اساسا موجودی اجتماعی است و برای زندگی اش به ارتباط و سازگاری با محیط اطراف خود نیازمند است. اما گاهی می بینیم که در میان کودکان، نوجوانان و حتی بزرگسالان، افرادی هستند که به علل مختلف نمی توانند با محیط ارتباط مۆثر و مفیدی برقرار کنند. در این مقاله تلاش می کنیم به علل، ابعاد و در نهایت درمان این مشکل بپردازیم.
کسی که در مقابل افراد دیگر دستپاچه شده و احساس ناراحتی کند، و به صورت افراطی سعی در جدا شدن از جمع داشته باشد فردی کمرو است. فرد خجالتی در فعالیت های گروهی مشارکت لازم را ندارد، در بازیهای دسته جمعی شرکت نمی کند و توانایی بیان خواسته ها و نظرات خود را در بین دیگران ندارد.
انسان اساسا موجودی اجتماعی است و برای زندگی اش به ارتباط و سازگاری با محیط اطراف خود نیازمند است. اما گاهی می بینیم که در میان کودکان، نوجوانان و حتی بزرگسالان، افرادی هستند که به علل مختلف نمی توانند با محیط ارتباط مۆثر و مفیدی برقرار کنند. در این مقاله تلاش می کنیم به علل، ابعاد و در نهایت درمان این مشکل بپردازیم.
اندیشه های زندگی ساز!
همیشه حرفی را بزن که بتوانی بنویسی، چیزی را بنویس که بتوانی امضا کنی و چیزی را امضاء کن که بتوانی عواقبش را تحمل کنی.
***
عادت کن همیشه حتی وقتی عصبانی هستی عاقبت کار را در نظر بگیری!
***
سخت ترین کار دنیا محکوم کردن یک احمق است.
***
در شرایط دشوار زندگی مرد بزرگ به خود سخت می گیرد و مرد کوچک به دیگران .
***
هرگز به دیگران اجازه نده قلم خودخواهی دست بگیرند دفتر سرنوشت را ورق زنند خاطراتت را پاک کنند و در پایانش بنویسند قسمت نبود !
***
***
هرگز از کسی که همیشه با من موافق بود چیزی رو یاد نگرفتم.
***
دریای توفانی ناخدای خوب می سازد. همیشه ممنون لحظات سخت زندگی باش.
***
من آدم خونگرمی هستم و از صحبت کردن با مردم لذت میبرم. یکی از موضوعات مورد علاقه من این است: بعضی از مردم آنقدر خود را سرگرم خانواده و کار کردهاند که آرزوهایشان فراموش شده است. آیا شما هم آرزوهایی دارید که صدایتان میزنند؟
دنبال کردن آرزوها تا وقتی که زنده هستم.
یکی از آرزوهای همیشگیام، زندگی در یک منطقه آب و هوایی گرم در خانهای دارای استخر بوده است تا بتوانم هر روز در آن شنا کنم و لذت ببرم.
بعد از بزرگ کردن بچههایم و بیست و چهار سال زندگی در یک منطقه کوهستانی و سرد، سرانجام خانه کوچکی در یک منطقه گرمسیر خریدم و در آنجا ساکن شدم.
از آنجا که حالا در خانه آرزوهایم زندگی میکنم، راحتتر بر اهدافم در بهبود زندگیام تمرکز میکنم تا سالمتر، متناسبتر و لاغرتر شوم.
پس جوابشان دهید.
اولین حسرت: کاش جراتاش رو داشتم اون جوری زندگی میکردم که میخواستم٬ نه اون جوری که دیگران ازم توقع داشتن.
حسرت دوم: کاش این قدر سخت کار نمیکردم.
حسرت سوم: کاش شجاعتاش رو داشتم که احساساتام رو به صدای بلند بگم.
حسرت چهارم: کاش رابطههام رو با دوستام حفظ میکردم.
حسرت پنجم: کاش شادتر میبودم.
حضرت محمد(ص) می فرمایند : "فرزندان خود را به نام های نیک خطاب کنید"
آن چه می گوییم در حقیقت فکری است که بیان می شود. کلمه ها و اندیشه ها دارای امواجی نیرومند هستند که به زندگی و امورمان شکل می دهند.
من و تو، ما و شما به طور حتم می توانیم با استفاده از کلمه ها و اصطلاح های مثبت در سطی وسیع انرژی مثبت را بین همه پخش کنیم.
امروزه ثابت شده که کلمات منفی نیروی منفی به سمت شخص می فرستند و او را به سمت منفی و بیماری سوق می دهند! به طور مثال وقتی به ما می گویند خسته نباشی دراصل خستگی را به یادمان می آورند و ناخودآگاه احساس خستگی می کنیم (با خودتان امتحان کنید) اما اگر به جای آن از یک عبارت مثبت استفاده شود نه تنها نیروی ازدست رفته، ترمیم و خستگی جسم را از بین می برد بلکه نیروی مثبت و سازنده ای را به افراد هدیه می دهیم.
ادامه مطلب ...این تکنیک یکی از روش های آماده سازی ذهن برای انجام کارهای بزرگ و متفاوت است. متخصصان مسائل بازاریابی و تجارت بر این اعتقادند که هر مدیر موفقی در دوران کار حرفه ای خود در یک شرکت نیاز به استفاده از روش طوفان فکری دارد. این تکنیک نخستین بار توسط دکتر اسبورن مطرح شد که برای اجرای آن دانستن چهار قانون اساسی ضروری است.
1) انتقاد ممنوع است. از ابراز قضاوت مخالف و ناسازگار باید تا مدتی خودداری شود.
2) چرخش آزاد اطلاعات با استقبال رو به رو شود. هرچه ایده ها، دور از ذهن تر و جسورانه تر باشد بهتر است.
3) کمیت، موردنظر است. هرچه تعداد ایده ها بیشتر باشد احتمال ظهور ایده های مفید بیشتر است.
4) اعضای تیم به ترکیب ایده ها و اصلاح آن ها ترغیب شوند.
علاوه بر ایفای نقش مهم خود در ایجاد ایده های خویش، شرکت کنندگان باید پیشنهاداتی در جهت بهبود ایده ای دیگران یا ترکیب ایده ها ارائه دهند.
تحقیقات دکتر اسبورن ثابت می کند که با رعایت این چهار قانون و در جلسات یکه مدیران در شرکت خود دارند می توان به نتایج کم نظیری دست یافت.
طوفان فکری را می توان به صورت یک بازی یا سرگرمی حتی در یک مهمانی برگزار رد. تصور کنید یک روز تعطیل که همه اعضای خانواده دور هم جمع هستند این بازی را آغاز کنیم.
یک کتری را روی میز وسط اتاق قرار دهیم و از همه بخواهیم که درمورد روش های بهترشدن این کتری نظرشان را اعلام کنند. شاید در ابتدا با این ایده ها رو به رو شویم:
* بهتر است لوله کتری را پهن تر بسازیم تا آب جوش راحت تر از آن خارج شود.
* جنس کتری را از مواید به کار ببریم که دچار سوختگی یا جرم در زمان کوتاهی نشود.
* می توان کتری را گودتر ساخت تا آب بیشتری در آن جا بگیرد.
+لطفا به ادامه مطلب مراجعه فرماید.
ادامه مطلب ...از خدا خواستم تا دردهایم را از من بگیرد,خدا گفت: نه !
رها کردن کارتوست , توباید از آنها دست بکشی.
ازخدا خواستم شکیبایی ام بخشد,خدا گفت : نه !
شکیبایی زاده رنج و سختی است.شکیبایی بخشیدنی نیست , به دست آوردنی است.
ازخدا خواستم تا خوشی و سعادتم بخشد,خدا گفت: نه !
من به تو نعمت و برکت دادم,حال با توست که سعادت را به چنگ آوری.
ازخدا خواستم تا از رنج هایم بکاهد,خدا گفت: نه !
رنج و سختی تو را از دنیا دور و دورتر,و به من نزدیک و نزدیکتر می کند.
ازخدا خواستم تا روح را تعالی بخشد,خدا گفت : نه !
بایسته آن است که تو خود سر برآوری و ببالیاما من تو را هرس خواهم کرد تا سودمند و پرثمر شوی.
من هرچیزی را که به گمانم در زندگی لذت می آفرینداز خدا خواستم و باز گفت : نه !
من به تو زندگی خواهم داد, تاتو خود از هرچیزی لذتی به کف آری.
از خدا خواستم یاری ام دهد تا دیگران را دوست بدارم,همانگونه که آنها مرا دوست دارند.
وخدا گفت : آه سرانجام چیزی خواستی تا من اجابت کنم