آموزش حرفه ای فروش و بازاریابی |  تکنیک های فروش

آموزش حرفه ای فروش و بازاریابی | تکنیک های فروش

آموزش حرفه ای فروش و بازاریابی | تکنیک های فروش
آموزش حرفه ای فروش و بازاریابی |  تکنیک های فروش

آموزش حرفه ای فروش و بازاریابی | تکنیک های فروش

آموزش حرفه ای فروش و بازاریابی | تکنیک های فروش

فقط تویی که تعیین می‌کنی!

امروز می‌خواهم برایتان یک قصه واقعی بگویم. قصه‌ای که می‌تواند داستان زندگی من و تو هم بشود. این قصه متعلق به زنی است که از چاقی و وزن زیاد همه چیزهای ارزشمند زندگی‌اش را از دست داده بود. وزن او 173 کیلوگرم بود و آن‌قدر چاق شده بود که وقتی می‌خواست عکس بگیرد از خجالت پشت سر همه می‌ایستاد و همیشه سعی می‌کرد خودش را از نگاه دوستان و اطرافیان پنهان کند.
اما یک روز تصمیم گرفت خودش را لاغر کند. با دوربین موبایل مقابل آیینه از خود عکس گرفت و اسم آن عکس را گذاشت اولین روز بقیه زندگی من!
سپس بدون این‌که خودش را درگیر رژیم‌های غذایی سخت‌گیرانه و ورزش‌های سخت و طاقت‌فرسا و جراحی‌های پرهزینه و پرعوارض کند، تصمیم گرفت فقط به چهار توصیه یکی از دوستان پزشک خود عمل کند:
توصیه اول: هر سه ساعت 227 گرم غذا بخورد.
توصیه دوم: هیچ نوشیدنی قندی و شیرین نخورد!
توصیه سوم: شام و ناهار و صبحانه خود را حذف نکند.
و توصیه چهارم که مهم‌ترین همه است این‌که: در رابطه با تصمیم خود با هیچ‌کس صحبت نکند!
دو سال بعد خانم آنیتا میلز موفق شده بود با همین چهار توصیه ساده بدون چروکیدگی پوست 105 کیلوگرم وزن کم کند و وزن خود را به 68 کیلوگرم با دورکمر 66 سانتی‌متر برساند. او دوباره از خود عکس گرفت و نام آن را "دو سال بعد از اولین روز" گذاشت.
او در این مسیر هیچ معلم و مربی‌ای نداشت. خودش به تنهایی تصمیم گرفت و به تنهایی نیز موفق شد به نقطه‌ای که می‌خواهد برسد. تنها ورزشی که انجام می‌داد قدم زدن و پیاده‌روی بود و تنها کاری که کرد این بود که حتی یک لحظه از تصمیم خودش منصرف نشد. او می‌گوید کاری که من انجام دادم وزن کم کردن نبود. من بزرگترین تجربه‌ای را که هر انسانی می‌تواند انجام دهد، در یکی از شاخه‌های زندگی‌ام یعنی سلامتی جسمم امتحان کردم. آن تجربه بزرگ این بود که هر انسانی می‌تواند به هر نقطه‌ای که بخواهد برسد فقط به شرطی که باور کند تعیین‌کننده نهایی در زندگی، خودش است.
قصه ما در مورد آنیتا میلز تمام شد اما داستان زندگی من و شما هنوز ادامه دارد. آیا در زندگی شما نقطه‌ای ست که همیشه آرزو داشتید به آن برسید. بسیار خوب رسیدن به این نقطه کاری ندارد. مهم‌ترین قسمتش این است که همین الان جلوی آیینه تمام‌قد بایستید و از خود عکسی بگیرید و اسم آن را بگذارید روز اول بقیه عمر من. بعد بر اساس شیوه‌ای که باور دارید درست است به سمت نقطه‌ای که آرزومند آن هستید حرکت کنید. فقط توصیه چهارم را فراموش نکنید. در رابطه با تصمیم خود با هیچ‌کسی صحبت نکنید چون تعیین‌کننده نهایی فقط خود شما هستید.

همان که تا امروز می‌رساند!

شیوانا در بازار دهکده مشغول خرید بود. به مرد مغازه‌داری رسید که خواروبار و مواد غذایی می‌فروخت. مغازه‌دار وقتی شیوانا را دید با خوشحالی گفت: "چند روزی است که منتظرم بیایید و مرا از ترسی که به جانم افتاده رهایی بخشید؟ دست و دلم به کار نمی‌رود و جرات پول خرج کردن را از دست داده‌ام. به من بگویید چه کنم؟"
شیوانا از او شرح ماجرا را خواست. مغازه‌دار گفت: "مدتی است بازار کساد شده و اجناس خوب فروش نمی‌روند. می‌ترسم وضع از این‌که هست بدتر شود و نتوانم از پس مخارج زندگی‌ام برآیم. برای همین هر چه را به دست می‌آورم پس‌انداز می‌کنم و جرات سفارش و خرید جنس تازه را ندارم. متاسفانه هر روز مشتریانم کمتر و کمتر می‌شوند و من بیشتر می‌ترسم. مرا راهنمایی کنید؟"
شیوانا با لبخند گفت: "قبل از این، وقتی هنوز اوضاع داد و ستد بر وفق مراد بود چه کسی مشتریان را به سوی مغازه تو می‌فرستاد که جنسی را از مغازه تو بخرند؟!"
مغازه‌دار با تعجب گفت: "خود مشتری‌ها می‌آمدند، کسی آنها را نمی‌فرستاد!"
شیوانا با تبسم گفت: "مشتری‌ها می‌توانستند به سراغ بقیه مغازه‌ها بروند، چه کسی در دل آنها نفوذ می‌کرد و پاهای آنها را وادار می‌کرد به سوی مغازه تو روانه شوند؟"

ادامه مطلب ...

آرامش می‌خواهی؟ مشکل دیگران را عیب خود مپندار!

وقتی یاد گرفته باشیم و از همه مهم‌تر باور کرده باشیم که برگه تایید توانمندی‌ها و ویژگی‌های ما در بیرون وجودمان و در دست دیگران است، طبیعی است که باید منتظر عواقب سوء آن هم باشیم. درست مثل این‌که به خاطر صرفه‌جویی چراغ خانه را روشن نکنیم و در عوض در‌ها را باز بگذاریم تا نور چراغ‌های خیابان، خانه ما را روشن کند. البته شاید با این روش کمی از تاریکی درون خانه ما کاسته شود ولی با این کار، خطری بدتر از تاریکی را به جان خریده‌ایم و آن باز ماندن در به روی غریبه‌هایی است که جرات می‌یابند به فضای خصوصی ما سرک بکشند و نظر بدهند.
متاسفانه ما به خاطر تایید شدن از سوی دیگران، به قضاوت شبانه‌روزی و پیش‌داوری لحظه‌به‌لحظه در مورد خودمان و دیگران خو گرفته‌ایم. درست مثل معتادی که به محض بیکاری سراغ اسباب اعتیادش می‌رود، ما هم به محض یافتن فرصت، اسب ذهنمان را به جولان می‌اندازیم تا چیزی برای نشخوار پیدا کنیم و اغلب به شکل قضاوت و پیش‌داوری برای این اسب بی‌قرار خوراک تهیه می‌کنیم. ما عاشق قضاوت کردن در مورد دیگران هستیم، انگار خودمان الهه پاکی و درستی و کمالیم و این بقیه هستند که اقص‌اند و نمی‌فهمند! خودمان را دریای علم می‌دانیم و دیگران را جهل‌زدگانی که نیازمند ما هستند تا از راه برسیم و عیب و ایرادشان را به رخشان بکشیم.
اما نکته این‌جاست که وقتی تمام فکر‌مان، سبک و سنگین کردن رفتار و حرکات دیگران شود، خودبه‌خود این احساس به ما دست می‌دهد که واقعا قضاوت کاری ضروری و درست است. درست همین‌جاست که بی‌قراری و مشکلات درونی شروع می‌شود و چیزی به نام استرس اجازه حضور پیدا می‌کند.
جوانی بیکار تصمیم می‌گیرد شغلی به غیر از مشاغلی که در خانواده او سابقه داشته، پیشه کند. ناگهان همه شروع می‌کنند به نظر دادن، انگار خودشان استاد آن شغل جدیدند و تمام زوایای آن را می‌دانند. در حقیقت هیچ‌کس به توانایی‌های جوان توجهی ندارد. در واقع نظرات آنها فرافکنی و انعکاس باوری است که خودشان براساس تجربیات شخصی‌ به آن رسیده‌اند.

ادامه مطلب ...

جشن برگ‌ریزان

تابستان به خاطر گرمای هوا، آدم‌ها به ناچار لباس‌های نازک به تن می‌کنند، ولی با آمدن پاییز و سردتر شدن هوا، همه به سراغ لباس‌های ضخیم‌تر و گرم‌تر می‌روند. سرما با کسی شوخی ندارد. اما جالب این‌جاست که درختان انگار درست برعکس عمل می‌کنند. چرا که وقتی اولین سوز سرما به مشامشان می‌رسد بلافاصله برگ‌هایشان زرد می‌شود و تنها تن‌پوش ظاهری آنها یکی‌یکی بر زمین می‌افتد و بعد از مدتی کوتاه درخت بدون هیچ تن‌پوشی و بی‌هیچ ساز و برگی به پیشواز زمستان می‌رود! به راستی حکایت این برگ‌ریزان دسته‌جمعی درختان در پاییز چیست که باعث می‌شود طبیعت اطراف ما این‌قدر رنگارنگ و زیبا به نظر برسد؟
حقیقت این است که درختان با برگ‌ریزان و سراپا پاک شدن، دارند خود را برای لباس سبزی آماده می‌کنند که قرار است شش ماه دیگر بعد از تمام شدن پاییز و زمستان به آنها عیدی داده شود و این همه برگ‌های ریخته روی زمین نشانه دل کندن تک‌تک درختان عالم از تن‌پوش‌های سبزی است که عید پارسال از بهار قبلی عیدی گرفتند.

ادامه مطلب ...

ببخشید عرضی داشتم...

در مشکلاتم «دست داشتم» ... مگر «دستم به خودم نرسد»!
آیینه را "برانداز کردم" آن را "برازنده" یافتم...
باید "دید"... و در دید خود "اندیشید"...
آینه "بی‌کس"... "بی‌عکس" بود...
با "مطالعه" همیشه "روی خطی"...
"فرهاد"... در خوابِ "شیرین" بود...
"جوی آب"... آدم برفی را "تشییع" کرد...
"دنبال دنیا"... "دوندگی" می‌کنیم...
«الفبای سکوت»... «لام تا کام»...
«نقش» خود را «مشق» کنیم...
"کوهنورد"، مشکل را "کوه" نمی‌کند...
"خود را گم" کردیم... «دنبال دیگران» می‌گردیم!
باید از "نو دید"... تا "دید نویی" داشته باشیم...
ماهی، در آب و تاب بود... ماهی "بی‌آب"، "بی‌تاب" بود...
«نشانی نشاط» را... از تابلو «توقع ممنوع» گرفتم...
زندگی... به "طنز" عجیبی "جدی" است!
وقتی که "نداریم"... با هم "نداریم"!!
اثر انگشتم "منحصر به شخص" است... پس «خودم» هستم...
"آواره" و بی‌خانمانی را دیدم... که ابر بر سرش "آوار" شده بود...
تا با "شنا آشنا" نشد.... "بی‌گدار به آب" نزد...
در کنار "چشمه" بود... ولی "تشنه" بود!

روش های باورنکردنی زود خوابیدن

این روزها انسان‌ها آنقدر گرفتار هستند و کار برای انجام دادن دارند که از وقت خوابشان می‌زنند تا به کارهایشان برسند؛ بعضی از ما صبح زود بیدار می‌شویم، در خانه کار می‌کنیم یا سرکار می‌رویم؛ آنجا آنقدر کار می‌کنیم تا با خستگی مفرط از محل کارمان به خانه باز می‌گردیم‌؛ تنها راهی که شاید بتوان کمی خستگی را از خود دور کنیم این است که زود بخوابیم، اما آیا می‌دانید زود خوابیدن چه مزایای دیگری می‌تواند داشته باشد؟

* کاهش استرس
ازدیاد استرس به مشکلات جسمی و روحی فراوانی منجر می‌شود که از عواقب آن می‌توان به بیماری و سکته‌های قلبی و مغزی اشاره کرد؛ خواب بهترین راه طبیعی برای کاهش استرس است؛ خواب می‌تواند آسیب‌های روحی و جسمی را ترمیم کند و باعث شود که بدن بتواند به طور طبیعی با استرس و صدمات و بیماری‌ها مبارزه کند.

ادامه مطلب ...

دستورالعمل هایی برای داشتن زندگی خوب


۱٫ به مردم بیش از انتظاراتشان ببخشید و اینکار را با روی خوش انجام دهید.

۲٫ شعر مورد علاقه تان را از بر کنید.

۳٫ هر آنچه که میشنوید را باور نکنید، همه دارایی تان را خرج نکنید و هر چقدر که می خواهید نخوابید.

۴٫ وقتی میگویید “دوستت دارم”، واقعاً داشته باشید.

۵٫ وقتی میگویید “متاسفمa”، در چشم طرف مقابل نگاه کنید.

۶٫ پیش از ازدواج حداقل شش ماه نامزد بمانید.

۷٫ به عشق در نگاه اول اعتقاد داشته باشید.

۸٫ هیچگاه به رویاهای دیگران نخندید.

ادامه مطلب ...

روشهای کاهش استرس روزمره

چگونه استرس های روزمره را کاهش دهیم؟
به گرفتگی عضلات توجه کنید. شانه ها، گردن، فک و یا قسمت های دیگر. مرحله بعد راه چاره است. قطعا برخورد با استرس و نشانه های آن از همان ابتدای شروع بیماری ساده تر خواهد بود. آرام سازی را یاد بگیرید.
از آنجا که گرفتگی عضلات یکی از نشانه های استرس است. آرام سازی عضلات، گرفتگی بدنی را کاهش داده و چرخه استرس را متوقف خواهد کرد.

ادامه مطلب ...

18 روش برای آن که بهتر فکر کنید.

1 - فکر کردن یک نظم است

اگر می خواهید در آن بهتر شوید، باید روی آن کار کنید. می توانید برای برنامه ریزی فکر کردن تان وقت بگذارید مثلا هر دو هفته یک بار یک نصفه روز، هر یک ماه یک روز کامل و هر سال یک تا دو روز کامل.

2 - ببینید انرژی تان را باید کجا متمرکز کنید و بعد از قانون 20/80 استفاده کنید

80 درصد از انرژی تان را به 20 درصد از مهم ترین فعالیت هایتان اختصاص دهید. یادتان باشد که نمی توانید در آن واحد همه جا باشید، همه را بشناسید و همه کاری انجام دهید. و از انجام همزمان چند کار اجتناب کنید: ممکن است کارایی شما را به 40 درصد برساند.

3 - افراد موفق خود را در معرض ایده ها و آدم های مختلف قرار می دهند

آنها سعی می کنند بیشتر وقت شان را با کسانی بگذرانند که آنها را به چالش می کشند.

4 - ایده داشتن یک چیز است، دنبال کردن آن چیزی دیگر

ایده ها تاریخ مصرف کوتاهی دارند. باید قبل از اینکه تاریخ انقضای آنها فرا برسد، آنها را عملی کنید.

5 - افکار برای ایجاد شدن نیاز به زمان دارند

اولین چیزی را که به ذهن تان می رسد انجام ندهید. آخرین باری را که ساعت دو صبح یک فکر عالی به سرتان زد و وقتی صبح از خواب بیدار شدید به نظرتان احمقانه می رسید، به خاطر دارید؟ افکار تا زمانی که ماده دارند باید شکل داده شوند و باید مورد بازجویی و سوال قرار گیرند.

ادامه مطلب ...

پیشنهادهایی برای فراموش کردن گذشته

پیشنهادهایی برای فراموش کردن گذشته
آسان نیست، اما راه‌های عملی وجود دارد که کمکتان کند گذشته‌تان را فراموش کنید. اما قبل از اینکه با گذشته خداجافظی کنید، لازم است با خاطرات و تجربیاتتان روبه‌رو شوید.

فراموش کردن گذشته می تواند کنار آمدن با مرگ، طلاق یا برهم خوردن رابطه ها را شامل شود. توصیه هایی که برایتان آورده ایم کمکتان می کند با گذشته خداحافظی کنید و به سمت آینده پیش روید.

فراموش کردن گذشته، چه به معنای ترک یک رابطه عادتی یا سوگواری از مرگ عزیزی باشد یکی از سخت ترین کارهاست. حتی با اینکه آن رابطه ، رابطه ای ناسالم بوده اما هنوز هم برای جدا شدن از آن مشکل دارید.

آسان نیست، اما راه های عملی وجود دارد که کمکتان کند گذشته تان را فراموش کنید. اما قبل از اینکه با گذشته خداجافظی کنید، لازم است با خاطرات و تجربیاتتان روبه رو شوید.

قدم هایی برای فراموش کردن گذشته

ادامه مطلب ...