-
.:: مشاوره مکتب زندگی ::.
پنجشنبه 18 آبانماه سال 1391 17:08
یکی از نیازهای اساسی جهان امروز استفاده از مشاوره متخصصین می باشد و مهمترین مشاوره مورد نیاز برای عموم مردم مشاوره روانشناسی و استفاده از خدمات مشاوره روانشناسی می باشد. با توجه به درخواستهای فراوان برای مشاوره، سایت مکتب زندگی از چندی پیش سرویس مشاوره حضوری و غیر حضوری را در سایت مکتب زندگی به آدرس (...
-
راهکاری مؤثر برای پیشگیری و درمان آسیبهای روانی در جوانان
پنجشنبه 18 آبانماه سال 1391 17:03
شهروند پیگیر و دغدغه مندی که به اطراف خود توجه دارد، جامعۀ جوان ایران را دچار آسیبها و حتی بحرانهای روحی - روانی می بیند. آمارهای اختلالات روانی بارها از سوی بخشهای دولتی و غیردولتی اعلام شده و قصد بر تکرار آنها نیست. بطور کلی جامعۀ جوان ما، از یک وضعیت بسامان، متعادل و باثبات برخوردار نیست، و بسیاری از جوانان ما بخش...
-
آسیب های روانی اینترنت
پنجشنبه 18 آبانماه سال 1391 16:59
آسیب های روانی اینترنت جهان از ریزترین ذراتش که تا به حال بشر توان دیدن آن را یافته تا دورترین کهکشان ها، نمونه بارزی از حرکت و پویایی است. پویایی نیاز به خلاقیت دارد. روزگاری پدران ما این خلاقیت را در رادیوهای ترانزیستوری شاهد بودند و امروز ما در دنیای دیجیتال. شاید هم فردا فرزندان ما در دنیای پرتوهای عجیب و غریب ....
-
خانواده و آسیب های روانی موجود در آن
پنجشنبه 18 آبانماه سال 1391 16:58
خانواده، واژه ای پرمعناست که وقتی به آن فکر میکنیم موجی از احساس و عاطفه را در ما برمی انگیزد. خانواده جایگاه آسایش و اطمینان، اولین نهاد اجتماعی و اساس و بنیان هر جامعه است; مفهومی که امروزه در کشورهای توسعه یافته میرود که فضای اصیل خود را از دست بدهد. به راستی خانواده یعنی چه و آیا وجود آن ضرورت دارد؟ در فرهنگ...
-
آموزش میکرودرم ابریشن موجب شفافیت پوست می شود
پنجشنبه 18 آبانماه سال 1391 16:52
دکتر امیر هوشنگ احسانی، متخصص پوست و مو در گفتگو با خبرنگار بهداشت و درمان باشگاه خبرنگاران با اشاره به اینکه میکرودرم ابریشن یکی از ابزارهایی است که در سالیان اخیر در بیماریهای پوستی کاربرد فراوانی دارد گفت: در گذشته برای درمان بیماری های پوستی که دارو جوابگو نبود از پیلینگ استفاده می شد، پیلینگ جهت برطرف نمودن تیرگی...
-
دیگر آمپول زدن ترس ندارد!
پنجشنبه 18 آبانماه سال 1391 16:51
محققان برای افرادی که از سوزن سرنگ برای تزریق دارو وحشت دارند سرنگ بدون سوزنی را طراحی کردند که کمترین وحشت را همراه دارد به گزارش خبرنگارباشگاه خبرنگاران اراک ، این ابزار جدید طراحی شده توسط محققان موسسه فناوری (MIT) با استفاده از محرک نیروى لورنتس یک جهش فشار بالای قابل تنظیمی را ایجاد میکند که دارو در دهانه این...
-
سومبور یا زالو
پنجشنبه 18 آبانماه سال 1391 16:49
زالوهای خونخوار ،بصورت انگل به پوست بدن انسان،ماهی و حیوانات می چسبد و از خونشان تغذیه می کند به گزارش خبرنگار باشگاه خبرنگاران گیلان :نام علمی این جانور نرم تن Hirodianea و در مرداب ها،سل ها،آبگیرها ،باتلاق ها و شالیزارهای گیلان فراوان است که در فصل برنجکاری به ساق پای شالیکاران چسبیده و خون آنها را می مکد. در طب...
-
هشت پایی که شما را شگفت زده می کند + عکس
پنجشنبه 18 آبانماه سال 1391 16:48
هشت پای نارگیلی یا رگ دار یکی از انواع هشت پاها با جثه ای متوسط است که در آبهای گرمسیری اقیانوس آرام زندگی میکند. این جانور از میگو، خرچنگ و ماهیهای کوچک تغذیه میکند و طول پاهای آن تا ۱۵ سانتیمتر میرسد اما آنچه در مورد این آبزی جالب است رفتار عجیب اوست، این جانور در مواقع خطر مانند انسان روی دو پا راه می ورد و...
-
چرا استرس شما را بیمار میکند؟
پنجشنبه 18 آبانماه سال 1391 16:42
یک مطالعه جدید روی برخی بیماریها شامل سرماخوردگی معمولی میتواند توجیه کند که چرا استرس بعنوان یک عامل تضعیف کننده سیستم ایمنی بدن موجب بروز التهاب در بدن بسیاری از مردم میشود. به گزارش ایسنا، ظاهرا در این فرآیند نوعی تناقض وجود دارد چون سیستم ایمنی به نوبه خود برای کمک به بهبود و ترمیم بدن التهاب ایجاد میکند مانند...
-
طلایی برای خودت!
پنجشنبه 18 آبانماه سال 1391 16:37
مردی بود که به زن و بچه هایش خیلی سخت می گرفت و در دادن خرجی خانه و تامین غذا و رفاه خانواده اش بسیار خسیس بود. روزی شیوانا آن مرد را به همراه زنش در بازار دید. چهره زن از ضعف و سوء تغذیه رنج می برد اما مرد با افتخار مقابل مغازه طلافروشی ایستاده بود و به زن می گفت که یک گردن بند و تعدادی دستبند طلا انتخاب کند تا مرد...
-
هیچ تکه سیبی مزه پرتقال نخواهد داد؟
پنجشنبه 18 آبانماه سال 1391 16:36
دختربچه کوچکی سیبی را به چهار قسمت برید و یک قسمت آن را در دهان خود گذاشت و جوید. بعد با تعجب از مادرش پرسید چرا این سیب مزه پرتقال نمیدهد؟ بعد تکهای دیگر برداشت و مقابل خود گرفت و صد بار با صدای بلند گفت: "تو یک پرتقال هستی؟" اما باز هم مزه سیب را در دهانش حس کرد و با اعتراض به مادرش گفت: "چرا این...
-
تشکر از مصیبت!
پنجشنبه 18 آبانماه سال 1391 16:35
اهالی دهکده شیوانا برای تعمیر ساختمان حمام و بازارچه اصلی، مبلغ زیادی پول جمع کردند و به کدخدا دادند تا عدهای را اجیر کند و قبل از زمستان این کار را به انجام رساند. کدخدا مبلغ را به یکی از دوستان صمیمیاش که مهارت زیادی در ساخت و ساز نداشت سپرد. دوست کدخدا چون ناوارد بود دایما بهانهای پیدا میکرد و تاخیر و...
-
چون هنوز امتحان نشدهای!
پنجشنبه 18 آبانماه سال 1391 16:35
پیرمردی نزد شیوانا آمد و با غرور گفت: "من در کل عمرم هیچ وقت با سختی و درماندگی روبهرو نشدهام و همیشه بدون هیچ مشکل و دستاندازی در جاده زندگی قدم زدهام. تعجب میکنم بعضی آدمها اینقدر در زندگی بالا و پایین و فراز و نشیبهای جورواجور را تجربه میکنند در حالی که میتوانند مثل من زندگی آرامی داشته باشند."...
-
۸ راه فرعی موفقیت
پنجشنبه 18 آبانماه سال 1391 16:33
موفقیت واژه ای است که همه بلا استثنا به دنبال آن هستند و از هر لحاظ که در نظر بگیریم می توانیم موفقیت را معنا کنیم. موفقیت شغلی، موفقیت در زندگی، موفقیت تحصیلی، موفقیت در دوستی و … که همه اینها در یک کلمه جمع میگردند به نام “موفقیت و توفیق” . برای رسیدن به موفقیت راههای بسیار زیادی را همه روزه از این و آن می شنویم اما...
-
فانوسی برتر از خورشید!
چهارشنبه 17 آبانماه سال 1391 17:51
شیوانا به همراهی شاگردانش رهسپار مقصدی بودند. شب هنگام به یک آبادی رسیدند. اکثر مردم آبادی بیمار بودند و اکثر رهگذران از اطراق در آنجا حذر میکردند. اما شیوانا به شاگردان گفت که شب را در این آبادی و در منزل دوست قدیمیاش به سر میبرند. وقتی به آنجا رسیدند شب شده بود و مجبور شدند فانوسی روشن کنند. یکی از شاگردان...
-
فقط تویی که تعیین میکنی!
چهارشنبه 17 آبانماه سال 1391 17:51
امروز میخواهم برایتان یک قصه واقعی بگویم. قصهای که میتواند داستان زندگی من و تو هم بشود. این قصه متعلق به زنی است که از چاقی و وزن زیاد همه چیزهای ارزشمند زندگیاش را از دست داده بود. وزن او 173 کیلوگرم بود و آنقدر چاق شده بود که وقتی میخواست عکس بگیرد از خجالت پشت سر همه میایستاد و همیشه سعی میکرد خودش را از...
-
پذیرش مشروط!
چهارشنبه 17 آبانماه سال 1391 17:50
زنی غمگین و افسرده نزد شیوانا آمد و از همسرش گله کرد و گفت: "همسر من خود را مرید و شاگرد مردی میداند که ادعا دارد با دنیاهای دیگر در ارتباط است و از آینده خبر دارد. این مرد که الان استاد شوهر من شده هر هفته سکهای طلا از شوهرم میستاند و به او گفته که هر چه زودتر با یک دختر جوان ازدواج کند و بخش زیادی از اموال...
-
عزیز همه میشوی به شرطی که...
چهارشنبه 17 آبانماه سال 1391 17:50
پروفسور مجید سمیعی را میتوان مشهورترین و یکی از بزرگترین متخصصان جراحی مغز و اعصاب دنیا برشمرد. این پزشک معروف ایجادکننده زیرشاخهای از جراحی مغز، به نام جراحی قاعده مغز هستند و در زمینه جراحی میکروسکوپی مغز ابداعکننده روشهای تازه و بینظیری بودهاند. او در حال حاضر جزو بزرگترین استادان متخصص جراحی مغز و اعصاب دنیا...
-
همان که تا امروز میرساند!
چهارشنبه 17 آبانماه سال 1391 17:45
شیوانا در بازار دهکده مشغول خرید بود. به مرد مغازهداری رسید که خواروبار و مواد غذایی میفروخت. مغازهدار وقتی شیوانا را دید با خوشحالی گفت: "چند روزی است که منتظرم بیایید و مرا از ترسی که به جانم افتاده رهایی بخشید؟ دست و دلم به کار نمیرود و جرات پول خرج کردن را از دست دادهام. به من بگویید چه کنم؟" شیوانا...
-
ندیدن مثبتهای پنهان به خاطر...
چهارشنبه 17 آبانماه سال 1391 17:44
یکی از شایعترین بیماریهای ذهن علاقه به برچسبزنی منفی و یکی از مرسومترین عادات ذهن بیماران گذاشتن القاب و اسامی غیرمثبت روی کسانی است که از دید آنها مستحق اسامی ناپسند و نامناسباند. هر چند برای کسانی که اسامی نامناسب و ناشایست روی افراد دیگر میگذارند در هیچ دین و آیینی عاقبت و سرانجام نیکی پیشبینی نشده است، اما...
-
این جای خالی برای کیست؟
چهارشنبه 17 آبانماه سال 1391 17:44
شیوانا با یکی از شاگردان جدیدش از راهی میگذشت. وقتی به نزدیکی مزرعهای رسیدند شاگرد شروع به صحبت کرد و گفت: "من تا یک ماه قبل در این مزرعه کار میکردم. در بین کارگران مزرعه دختری هست که از او اصلا خوشم نمیآمد. هنوز هم خوشم نمیآید. در واقع چون نمیتوانستم کار کردن کنار او را تحمل کنم به مدرسه شما آمدهام. الان...
-
خردمندی گام به گام!
چهارشنبه 17 آبانماه سال 1391 17:43
هوبیها" ساکنان بومی آمریکای شمالی رسم قشنگی دارند. آنها هر روز صبح که از خواب برمیخیزند، خطاب به خالق هستی و طبیعت دعا میکنند که: "ای روح بزرگ به ما فرصت بده که امروز بیست شکست تجربه کنیم و ما را تنها مگذار تا دلایل تکتک این بیست شکست را بفهمیم و درس بگیریم!" هوبیها معتقدند وقتی این دعا را میکنند،...
-
ساعت 25، زمان طلایی موفقها
چهارشنبه 17 آبانماه سال 1391 17:42
شبانهروز چند ساعت است؟ خوب معلوم است بیست و چهار ساعت! پس اگر کسی از راه رسید و انجام یک کار را به ساعت 25 زندگیاش موکول کرد، معنایش چیست؟ خیلیها میگویند جواب این هم کاملا معلوم است! معنایش این است که آن کار هرگز انجام نخواهد شد چون زمانی واقعی برای انجام آن اختصاص نیافته است. اما درست همینجا یک نکته ظریف وجود...
-
عین انصاف خودت!
چهارشنبه 17 آبانماه سال 1391 17:40
مرد بسیار ثروتمندی از ابتدای فصل کشت به همه کشاورزان دیار شیوانا گفت که محصول برنج و گندم آنها را با قیمت بالاتر پیشخرید میکند. کشاورزان به طمع پول بیشتر فورا محصولات خود را قبل از کاشت و برداشت به مرد ثروتمند فروختند. مردم عادی دهکده نزد شیوانا رفتند و از او صلاح و مشورت خواستند. شیوانا گفت: "هر کدام از شما در...
-
به خاطر تو!
چهارشنبه 17 آبانماه سال 1391 17:40
چند قلاده خرس وحشی به خاطر سرما از جنگلهای کوهستان به دشت مهاجرت کرده بودند و روزها برای یافتن غذا به مزارع حومه دهکده شیوانا حمله میکردند. اهالی دهکده دور هم جمع شدند و گروههای شکار تشکیل دادند تا خرسها را فراری دهند و یا شکار کنند. تعدادی از خرسها اسیر اهالی شدند و بقیه آنها به سمت جنگل خودشان گریختند. وقتی...
-
خیابان را عوض کن!
چهارشنبه 17 آبانماه سال 1391 17:39
از یک آدم موفق که زندگی سخت و پرتلاطمی داشت خواستند عصاره زندگی خود را در یک کتاب بنویسد. او کتابی چهار برگی نوشت به اسم "چهار فصل زندگی من" و در هر برگه یک فصل زندگی خود را به شکل زیر نوشت. فصل اول زندگی من: از خیابانی عبور میکردم. چالهای را ندیدم. داخل آن افتادم. زمین و آسمان را به خاطر این چاله نفرین...
-
و بهاری که همین نزدیکی است!
چهارشنبه 17 آبانماه سال 1391 17:37
میگویند خدا به عبادت بندگانش نیازی ندارد، بلکه این بنده است که از طریق راز و نیاز با خداوند عالم و عبادت خالق هستی به زندگی خود آرامش و امید میآورد و روح خود را پاک و سبک میکند. میگویند عشق نیازی به معشوق و عاشق ندارد. عشق همیشه هست و در همه جای هستی جاری است. این ما آدمها هستیم که برای روشنایی دلهایمان نیازمند...
-
هرگز نمیتوان جای کسی بود!
چهارشنبه 17 آبانماه سال 1391 17:36
مردی ثروتمند از دنیا رفت و برای پسر جوانش ثروتی کلان به ارث گذاشت. پسر جوان عیاشی و ولخرجی پیشه کرد و در عرض مدت کوتاهی همه ثروت پدر را به باد داد و کارش به جایی کشید که برای خرج روزانهاش از این و آن گدایی میکرد. یکی از شاگردان شیوانا او را دید و به شیوانا گفت: "اگر جای او بودم میدانستم از ارث پدرم چگونه...
-
اعتماد کن و راه بیفت!
چهارشنبه 17 آبانماه سال 1391 17:35
از انسان فوقالعاده موفقی که تا زمانی مشخص بدبخت و شکست خورده بود و بعد ناگهان وضعش دگرگون شد و به یک مرد فوق موفق تبدیل شد، دلیل تحول ناگهانیاش را پرسیدند. او با لبخند جواب داد: "از یک لحظه به بعد تصمیم گرفتم به زندگی و خالق زندگیام اعتماد کنم. از آن لحظه، همه سنگینیهایی که به خاطر ترس از نشدنها در دل و...
-
خاطرات زمستان را به بهار نیاور!
چهارشنبه 17 آبانماه سال 1391 17:34
برفها آب شده بودند و دیگر خبری از سرمای زمستان نبود. فصل یخبندان تمام شده بود و کمکم اهالی دهکده شیوانا میتوانستند از خانههایشان بیرون بیایند و در مزارع به کشت و زرع بپردازند. همه از گرمای خورشید بهاری حظ میکردند و از سبزی و طراوت گیاهان لذت میبردند. شیوانا همراه یکی از شاگردان از کنار مزرعهای عبور میکرد....
-
عین هم شدن خواست طبیعت نیست!
چهارشنبه 17 آبانماه سال 1391 17:32
هیچ دو انسانی اثر انگشتشان شبیه هم نیست. خطوط روی زبان همه آدمها، حتی دوقلوها با هم فرق میکند. نقشه عنبیه چشم هر انسانی با دیگری متفاوت است. ساختار ژن هر انسانی مختص اوست. شبیهترین آدمها به یکدیگر باز هم تفاوتهای زیادی دارند. در واقع وقتی خوب دقت کنی میبینی طبیعت به روشهای مختلف سعی میکند ثابت کند که حتی در...
-
تدبیر به جای مجازات!
چهارشنبه 17 آبانماه سال 1391 17:31
حوضچهای که آب شرب دهکده شیوانا و روستاهای پاییندست را تامین میکرد در ارتفاعات کوهستان دچار خرابی شده بود و نیازمند آن بود که برای تعمیر عده زیادی به مدت یک ماه روی آن کار کنند. شیوانا تعدادی از شاگردان مدرسه را به همراه داوطلبان دهکده جمع کرد تا راهی کوهستان شوند و حوضچه را تعمیر کنند. فاصله حوضچه تا دهکده دو ساعت...
-
مبادا کلیددار خزانه بربادرفته شویم؟!
چهارشنبه 17 آبانماه سال 1391 17:31
آدم خیلی پولداری را تصور کنید که صاحب خزانهای پر از سکه و طلاست و کلید طلایی این مخزن بزرگ جواهر را هر روز بر گردن خود میآویزد و به دیگران فخر میفروشد. طبیعی است کم نیستند آدمهایی که همیشه انسان را به خاطر گنجینههایی که دارد تحسین میکنند. او به دیگران کلید طلایی را نشان میدهد و از چشمان آنها تحسین و تمجید و...
-
ارزش سواد!
چهارشنبه 17 آبانماه سال 1391 17:29
یکی از شاگردان شیوانا در جمع بقیه شاگردان از دایی باسوادش تعریف میکرد. شیوانا هم کناری نشسته بود و گوش میکرد. شاگرد گفت: "دایی من خیلی سواد دارد. نزد استادان بزرگی درس گرفته است و از هر کدام آنها مدرکی دارد که نشان میدهد سواد و دانش او خیلی بالاست. اما این دایی من یک مشکل کوچک دارد و آن این است که موقع حرف زدن...
-
فرایند مهمتر از نتیجه!
چهارشنبه 17 آبانماه سال 1391 17:29
شیوانا با یکی از شاگردان از دهکدهای میگذشت. یکی از بزرگان ده او را شناخت و از او خواست تا مشکل انتخاب آسیابان را برایشان حل کند. شیوانا قبول کرد. به خانه آن بزرگ رفت. دید جمع زیادی از اهالی نشستهاند و نمیدانند از بین دو نفر کدام یک برای اداره آسیاب بزرگ دهکده مناسبترند. هر دو باتجربه و کاردان بودند و سابقه خوبی...
-
تصمیم ناآگاهانه نداریم!
چهارشنبه 17 آبانماه سال 1391 17:27
بخشی از اراضی پاییندست دهکده شیوانا نشست کرد و در نتیجه آن گودالهای عمیقی در مزارع ایجاد شد و این مساله همه ساکنان کشاورز آن منطقه را ترساند. آنها برای چارهجویی نزد شیوانا آمدند. شیوانا گفت که باید با خبرههای این کار مشورت کنند. برای این منظور از سرزمینهای دور و نزدیک دو نفر از خبرهترین افراد آشنا به زمین و...
-
آرامش میخواهی؟ مشکل دیگران را عیب خود مپندار!
چهارشنبه 17 آبانماه سال 1391 17:25
وقتی یاد گرفته باشیم و از همه مهمتر باور کرده باشیم که برگه تایید توانمندیها و ویژگیهای ما در بیرون وجودمان و در دست دیگران است، طبیعی است که باید منتظر عواقب سوء آن هم باشیم. درست مثل اینکه به خاطر صرفهجویی چراغ خانه را روشن نکنیم و در عوض درها را باز بگذاریم تا نور چراغهای خیابان، خانه ما را روشن کند. البته...
-
خط آرزو!
چهارشنبه 17 آبانماه سال 1391 17:25
مرد دامداری فرزندش را برای تحصیل و آموختن دانش به مدرسه شیوانا فرستاد. چند ماه بعد باعجله به مدرسه آمد و به شیوانا گفت: "خبردار شدهام که چند ماه دیگر از طرف حاکم بزرگ نمایندگانی به روستاها میآیند و بهترین نجارها را برای کار در ساخت و ساز بارگاه حاکم اجیر میکنند. گمان میکنم اگر پسرم در این چند ماه باقیمانده،...
-
خانهای به بزرگی زمین!
چهارشنبه 17 آبانماه سال 1391 17:24
فضانوردان وقتی ماموریتشان در فضا به اتمام میرسد و به زمین برمیگردند. به محض اینکه فرود میآیند، اولین پیامی که مخابره میکنند این است: "ما به سلامت به خانه بازگشتیم!" معنای این جمله این است که آنها با موفقیت به زمین برگشتهاند. انگار برای آنها که از فضای دور میآیند کل زمین خانه آنهاست. وقتی شخصی از کشورش...
-
زحمت نگهداری نقاشی روی بادکنک!
چهارشنبه 17 آبانماه سال 1391 17:23
نقاشهای بزرگ همیشه سعی میکنند بهترین و ماندگارترین پارچه را برای کشیدن نقشهای خود انتخاب کنند. درست شبیه نجارهای کارکشته که بهترین چوب را برای ساخت شاهکارهای خود برمیگزینند و مجسمهتراشهای معروف که بینقصترین سنگها را سفارش میدهند. همه میخواهند هنر و شاهکار خود را روی چیزی بیافرینند که بعد از خلق آن دیگر...
-
راه دومی وجود ندارد!؟
چهارشنبه 17 آبانماه سال 1391 17:20
آزمونهای کنکور معمولا چهار گزینهای هستند. سوالی مطرح میشود و داوطلب باید از بین چهارجواب یکی را انتخاب کند. از دید بسیاری از آدمها، تعداد گزینههای پیش رو هر چه بیشتر باشد بهتراست. شاید به همین دلیل است که از قدیم سعی میکردند فروشندگان یک صنف را در یک منطقه جمع کنند تا خریداران، گزینههای بیشتری برای انتخاب مقابل...
-
اینها به خاطر تو نمیآیند!
چهارشنبه 17 آبانماه سال 1391 17:19
در دهکده شیوانا رسم بود که یک روز خاص هفته همه فروشندگان دهکدههای اطراف در میدانی بزرگ جمع میشدند و اجناس خود را به قیمت مناسب عرضه میکردند. در این روز فروشندهها سعی میکردند اجناس باکیفیت و مرغوب خود را به قیمت پایین بفروشند و از این بابت ضمن اینکه سود خوبی به دست آورند رضایت مشتریهای محلی و غریبه را هم جلب...
-
هرگز دست از دوست داشتن برندار!
چهارشنبه 17 آبانماه سال 1391 17:19
دوست داشتن و عاشق شدن به ظاهر کار سادهای است. با یک نگاه یا جمله، دل میبازی و عاشق میشوی! اما پابرجا ماندن بر سر عشق و دوستی دیگر کار سادهای نیست. خیلیها چون دلباختن را کار سادهای میدانند آن را کار سادهدلان میپندارند و همیشه نصیحت میکنند که انسان عاقل و دوراندیش آسان دل نمیبازد و اگر هم ببازد به وقتش راحت...
-
صاحب بدون اختیار
چهارشنبه 17 آبانماه سال 1391 17:18
شیوانا به همراه یکی از شاگردان از راهی میرفتند و برای استراحت و صرف ناهار در یک مهمانسرای بینراهی متوقف شدند و روی تختی نشستند تا غذایشان را بخورند. در فاصلهای نه چندان دور از آنها دو زن جوان با صدای بلند مشغول گفتوگو بودند. طوری که همه صدای آنها را میشنیدند. زن اولی گفت: «من از پدر و مادرم مال و منال زیادی را...
-
شاید واقعا سردشان باشد!؟
چهارشنبه 17 آبانماه سال 1391 17:16
میگویند همهاش تقصیر زندگی ماشینی است! اینکه انسان نسبت به همنوع خودش بیرحم شده و فقط به فکر خودش است را خیلیها به گردن ماشین و روبات و کامپیوتر و اینترنت و فناوری قرن بیست و یک میاندازند. اما وقتی خوب نگاه کنیم میبینیم این حرف آنقدرها هم درست نیست. چون که در یک هوای سرد زمستانی، وقتی پیرمردی بازنشسته در صف...
-
آنها میدانند!
چهارشنبه 17 آبانماه سال 1391 17:14
زنی با چند بچه قد و نیم قد نزد شیوانا آمد و به او گفت: "شوهرم دامدار است و درآمد خوبی دارد. اما به جای اینکه ثروتش را خرج تغذیه و رفاه همسر و کودکانش کند خرج لباس و اسب و تجملات خودش میکند و دایم سعی میکند با پول ریختن به پای دوست و آشنا به آنها ثابت کند که از لحاظ مالی وضعش عالی است و از بقیه جلوتر است."...
-
شاید توفانی در راه است!
چهارشنبه 17 آبانماه سال 1391 17:12
شیوانا از راهی میگذشت. در بین راه با جوانی همسفر شد که بسیار ناراحت و اندوهگین به نظر میرسید. شیوانا کمی با او راه سپرد و کمکم سر صحبت را باز کرد و دلیل اندوهش را پرسید. مرد جوان گفت: "آیا تا به حال به این فکر کردهاید که چرا روزگار ناگهان همه آرامش و زندگیات را میستاند و و همه ورقها علیه تو برمیگردند و...
-
به محل سُر خوردن بنگریم، نه مکان زمین خوردن!
چهارشنبه 17 آبانماه سال 1391 17:12
زمستان است و یخبندان رسم همیشه جاودان فصل سرماست. دما که پایین میآید، هر قطره آبی که روی زمین سرد چشم به آسمان دوخته، بلوری میشود و در جا یخ میزند. و انسانهایی که ناچار از قدم زدن در جادههای زندگی هستند گاهی پایشان روی این تودههای بلورین یخ سُر میخورد و کمی جلوتر زمین خوردن را تجربه میکنند. اما نکته اینجاست...
-
نداشتهها را نمیتوان از دست داد!
چهارشنبه 17 آبانماه سال 1391 17:10
شیوانا همراه کاروانی راهی شهری دور شد. چند هفته که از سفر گذشت، تعدادی دورهگرد بین راه به کاروان پیوستند. کاروانسالار با تردید آنها را پذیرفت به شرطی که با فاصله از کاروان حرکت کنند و در استراحتگاهها به مسافران کاروان نزدیک نشوند. در ضمن به اهل کاروان هم سپرد که مواظب باشند خود یا همراهانشان با آنها دمخور نشوند چون...
-
در نگاهش خودت را دیدی!
چهارشنبه 17 آبانماه سال 1391 17:06
شیوانا با تعدادی از شاگردان از جادهای میگذشتند. عدهای زخمی و خاکآلود را دیدند که کنار جاده نشستهاند و از عابران کمک میخواهند تا بستگانشان را از زیر آوار نجات دهند. شیوانا نزد آنها رفت و جویای حالشان شد. یکی از این افراد که قیافهای رنجور و افسرده داشت گفت: "صبح امروز در روستای ما زلزله آمد و عده زیادی زیر...